خلاصه‌ای از تاریخ گرجستان: از پادشاهی‌های باستان تا دوران شوروی

تاریخ گرجستان
فهرست مطالب

چکیده‌ی تاریخ زون

گرجستان، کشوری باستانی در منطقه قفقاز، تاریخ پرفراز و نشیبی را از پادشاهی‌های باستانی کولخیس و کارتلی تا دوران اتحاد با روسیه و سلطه شوروی تجربه کرده است. این سرزمین که در تقاطع تمدن‌های بزرگ قرار دارد، بارها میان قدرت‌هایی چون ایران، عثمانی و روسیه تقسیم شده، اما همواره هویت فرهنگی و مسیحیت ارتدوکس گرجی خود را حفظ کرده است. الفبای منحصربه‌فرد، نقش کلیسا، نفوذ غرب، جنبش‌های استقلال‌طلبانه و در نهایت ورود به عصر مدرن، از گرجستان کشوری با هویتی پیچیده اما غنی ساخته‌اند.

هویت و نام‌گذاری گرجستان

واژه “گرجی‌ها” به مجموعه‌ای از اقوام بسیار نزدیک به هم اشاره دارد که در کوهستان‌ها و دشت‌های جنوب‌غرب قفقاز زندگی می‌کنند. خود گرجی‌ها خود را “کارتولی” و کشورشان را “ساکارتولو” می‌نامند. روس‌ها آن‌ها را “گروزینی”، ترک‌ها “گورجو”، ایرانی‌ها “گرجی” و ارمنی‌ها “وراچی” می‌نامند.

موقعیت گرجستان
موقعیت گرجستان

ریشه‌های قومی و پیدایش تمدن گرجستان

فرآیند شکل‌گیری قومی گرجی‌ها از حدود ۵۰۰ پیش از میلاد آغاز شد، زمانی که گروه‌های بومی قفقاز با اقوام هندواروپایی مهاجر از آناتولی ترکیب شدند. تا حدود ۳۰۰ پیش از میلاد، دو پادشاهی گرجی به وجود آمده بودند: پادشاهی کولخیس در غرب که توسط یونانی‌ها در سواحل دریای سیاه شناخته شد، و پادشاهی شرقی کارتلی با پایتختی متسختا.

نفوذ روم و سلطه اعراب

با آغاز دوران مسیحی، رومی‌ها کنترل منطقه غربی را در دست گرفتند. بیزانس و ایران برای تسلط بر گرجستان شرقی رقابت کردند تا اینکه در نهایت اعراب کل منطقه را تصرف کردند.

با فتح عربی، بیشتر گرجستان تحت یک حاکمیت واحد قرار گرفت، اما شاهزادگان گرجی به عنوان خراج‌گزار عرب‌ها باقی ماندند. در قرون هفتم تا نهم، گرجستان از درگیری‌های عرب‌ها و بیزانس و حملات خزرها رنج برد.

اتحاد ملی و عصر طلایی گرجستان

نخستین اتحاد واقعی گرجستان در آغاز سده یازدهم شکل گرفت. بگرات سوم از خاندان بغراتیونی ارمنی با حمایت دهقانان، صنعتگران، بازرگانان و به ویژه کلیسای گرجی به پادشاهی رسید.

در این دوره، گرجستان موفق شد تهاجم ترک‌ها را دفع کند؛ حمله‌ای که بیزانسی‌ها نتوانستند در برابر آن مقاومت کنند. جانشینان بگرات، به‌ویژه داوید سازنده و ملکه تامار، گرجستان را به قدرتمندترین کشور قفقاز تبدیل کردند. تفلیس به مرکز اصلی سیاسی و فرهنگی تبدیل شد و دوران شکوفایی هنر، معماری و ادبیات گرجی آغاز شد.

حمله مغول و تجزیه سیاسی

با حمله مغولان، این دوران شکوه به پایان رسید و تا سال ۱۲۴۳، سراسر گرجستان زیر سلطه مغولان درآمد و مجبور به پرداخت خراج مالی و نظامی شد. تا سده پانزدهم، کشور به سه پادشاهی بغراتیونی و پنج شاهزاده‌نشین تقسیم شد.

قرون آشوب: گرجستان میان ایران و عثمانی

از قرن شانزدهم تا هجدهم، گرجستان مانند ارمنستان درگیر جنگ‌های ویرانگر میان صفویان ایران و عثمانی‌ها شد. در این دوره هزاران گرجی به بردگی گرفته شدند.

اتحاد با روسیه و پایان استقلال

با سقوط صفویان، شکوفایی دوباره‌ای با پادشاهی اریکله دوم آغاز شد. او برای حفظ استقلال کشورش، به دنبال اتحاد با یک قدرت مسیحی بود و به همین دلیل در سال ۱۷۸۳ با روسیه پیمان گئورگیفسک را امضا کرد. روسیه در اوایل قرن نوزدهم بخش‌هایی از گرجستان و تا اواسط همان قرن تمام سرزمین گرجی را ضمیمه خود کرد.

گرجستان تحت حکومت روسیه

حکومت روسیه باعث رشد و شکوفایی اقتصادی گرجستان شد. جمعیت کشور تا جنگ جهانی اول پنج برابر شد. تفلیس به مرکز اداری قفقاز، جایگاه نایب‌السلطنه روس و نقطه اتصال خطوط نفت و راه‌آهن به بنادر باکو، پوتی و باتومی تبدیل شد.

در قرن نوزدهم، جنبش‌های فرهنگی گرجی و ارمنی در تفلیس شکل گرفتند. روسی‌ها اداره امور، ارمنی‌ها اقتصاد و گرجی‌ها کشاورزی و صنعتگری را در دست داشتند. همچنین اندیشه‌های سیاسی غربی وارد گرجستان شد و سوسیال‌دموکرات‌های گرجی به قدرتی مهم در سیاست روسیه تبدیل شدند.

انقلاب روسیه و استقلال کوتاه‌مدت گرجستان

در جریان انقلاب روسیه، گرجستان در مارس ۱۹۱۸ از امپراتوری جدا شد و به همراه ارمنستان و آذربایجان، جمهوری ماوراء قفقاز را تشکیل داد. در ۲۶ مه همان سال گرجستان از این جمهوری خارج شد و با حکومت منشویک‌ها اعلام استقلال کرد. اما در فوریه ۱۹۲۱، توسط شوروی اشغال شد و به همراه ارمنستان و آذربایجان به جمهوری سوسیالیستی فدراتیو ماوراء قفقاز شوروی پیوست.

گرجستان در دوران شوروی

در ۵ دسامبر ۱۹۳۶، گرجستان به جمهوری مستقل شوروی تبدیل شد. مناطق آجارا، آبخازیا و اوستیای جنوبی به صورت خودمختار تحت کنترل گرجستان قرار گرفتند.

در دوران استالین، گرجستان توسط بریا اداره می‌شد که مسئول پاک‌سازی گسترده روشنفکران و توقف بومی‌سازی بود. پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳، مژاوانادزه به رهبری حزب کمونیست رسید. ابتدا توسعه ملی تشویق شد، اما سپس به نادیده‌گرفتن ملی‌گرایی محلی انجامید.

در سال ۱۹۷۲، مژاوانادزه به دلیل فساد کنار گذاشته شد و ادوارد شواردنادزه جای او را گرفت. در دوران او، نخبگان ملی‌گرا و احساسات استقلال‌طلبانه در گرجستان شکل گرفت.

اعتراضات مردمی و آغاز جدایی از شوروی

در بهار ۱۹۷۸، گرجستان نخستین جمهوری قفقازی بود که علیه حذف زبان گرجی از قانون اساسی اعتراض کرد و آن ماده از پیش‌نویس حذف شد. در دوره گورباچف، تظاهرات مختلفی در مخالفت با نیروگاه هسته‌ای متسختا و به حمایت از فرهنگ گرجی در آبخازیا و اوستیا شکل گرفت.

حزب استقلال ملی گرجستان به قدرت رسید و در انتخابات سپتامبر ۱۹۹۰، گامساخوردیا پیشتاز شد. اما سیاست‌های ضد دموکراتیک او در سال ۱۹۹۱ باعث برکناری‌اش شد و شواردنادزه در سال ۱۹۹۲ به قدرت بازگشت.

جغرافیای گرجستان

گرجستان از غرب با دریای سیاه و ترکیه، از شمال با کوه‌های قفقاز، از جنوب با فلات ارمنستان و از شرق با دشت‌های آذربایجان هم‌مرز است.

دین در گرجستان

گرجستان شرقی در سال ۳۳۷ میلادی مسیحیت را پذیرفت. ارمنی‌ها معتقدند گریگور روشنگر در گسترش مسیحیت در گرجستان نقش داشته، اما گرجی‌ها قدیس نینو و شاه میریـان را عامل اصلی می‌دانند. گرجستان غربی تا سال ۵۲۰ میلادی عمدتاً بت‌پرست بود.

گرجی‌ها ابتدا از کلیساهای شرقی بودند اما پس از انشعاب کلیسا، در کلیسای ارتدوکس یونانی باقی ماندند. امروز، اکثر گرجی‌ها عضو کلیسای ارتدوکس گرجی هستند، با اقلیتی که به کاتولیک یا اسلام گرویده‌اند.

خط و زبان گرجی

پیش از مسیحیت، نوشتاری بر پایه آرامی وجود داشت. اما در سده پنجم، مسیحیت سامانه نوشتاری جدیدی را وارد کرد. پژوهشگران بین‌المللی معتقدند مسروپ ماشتوتس، مخترع الفبای ارمنی، در خلق الفبای گرجی و آلبانی قفقازی نقش داشته است.

منابع

  • گردآوری شده در تحریریه «تاریخ زون»
آخرین مطالب منتشر شده
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها