چگونه تمدن دره سند پایهگذار تاریخ هند شد؟
نخستین شواهد از حضور انسان در جنوب آسیا به حدود دو میلیون سال پیش بازمیگردد. از حدود ۳۰ هزار سال پیش، شکارچیان و گردآورندگان دوران سنگ در این منطقه ساکن شدند. بین سالهای ۸۰۰۰ تا ۶۵۰۰ پیش از میلاد، به تدریج انسانها از وابستگی به منابع طبیعی وحشی به کشت گیاهان و اهلیسازی حیوانات روی آوردند.
در دورهای بین ۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد، شهرنشینی سازمانیافته در مناطق شمالی (پاکستان و شمال هند امروزی) گسترش یافت. این سکونتگاهها از طریق شبکههای تجاری و ارتباطی به یکدیگر و حتی به تمدنهای باستانی دوردست متصل بودند.

فرهنگ آریایی و تأثیر آن بر هند باستان
حدود سال ۲۶۰۰ پیش از میلاد، فرهنگهای منطقهای در دره سند به یک شبکه فرهنگی یکپارچه تبدیل شدند. سکونتگاههای این تمدن در منطقهای به وسعت حدود ۶۵۰ هزار کیلومتر مربع گسترده بودند. مردم این منطقه دارای ویژگیهای فرهنگی مشترکی مانند برنامهریزی شهری، خط ناشناخته، اوزان استاندارد و صنایع دستی پیشرفته بودند.
تمدن دره سند در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد به دلایل احتمالی تغییرات محیطی رو به افول رفت. حدود سال ۱۵۰۰ پیش از میلاد، فرهنگ آریایی در منطقه غالب شد. این فرهنگ با زبان سانسکریت در ارتباط بود؛ زبانی که با یونانی، لاتین و اوستایی (زبان باستانی ایران) ریشهی مشترکی داشت. وداها در این دوره نوشته شدند و پایهگذار آیین هندو بودند.
دوران کلاسیک هند: هنر و ادبیات دوران گپتا
در آغاز، فرهنگ آریایی بیشتر کوچنشین بود، اما به تدریج شهرنشین و مقیم شد. در این دوران، مفاهیم جدیدی در دین ظهور یافت؛ از جمله مفهوم تناسخ (سامسارا) که بعدها در آیین هندو و سایر ادیان اصلی این دوره جایگاه پیدا کرد. آیین بودا و آیین جین در میانه هزاره اول پیش از میلاد پدید آمدند؛ این دو دین با وجود اشتراکاتی با اندیشههای هندو، به نظام طبقاتی و آیینهای ودایی انتقاد داشتند.

نخستین حکومت متمرکز در مقیاس گسترده با سلسله ناندا در منطقه ماگادها شکل گرفت و سپس با امپراتوری مائوریا (حدود ۳۲۳ تا ۱۸۴ پیش از میلاد) گسترش یافت.
در قرن اول میلادی، کوشانیان که جنگجویانی چادرنشین از آسیای مرکزی بودند، منطقه گندهارا (شمال هند، پاکستان و افغانستان) را فتح کردند. مراکز منطقهای کوچکتر تحت کنترل کوشانیان، در قرن چهارم تحت سلطه گپتاها قرار گرفتند. دوره گپتا به دلیل شکوفایی هنر و ادبیات، به عنوان دوره “کلاسیک” هنر و ادبیات هند شناخته میشود.
مغولان و تأثیر آنها بر تاریخ هند
در سال ۱۵۲۶، بابر، فرماندهای ترکتبار و آسیایمرکزی، امپراتوری مغول(گورکانیان) را تأسیس کرد. وی از نسل چنگیز خان و تیمور (تامرلان) بود. پسرش همایون در سال ۱۵۴۰ از هند رانده شد و به دربار شاه طهماسب در ایران پناه برد. پس از بازگشت، حکومت مغول احیا شد و تحت فرمانروایی اکبر گسترش یافت. اکبر با راجپوتها وارد مذاکره شد و به آنها اجازه داد در ازای وفاداری، کنترل سرزمینهایشان را حفظ کنند. در دوره جهانگیر (پسر اکبر)، ایالتهای راجپوت در تپههای پنجاب (هیماچال پرادش امروزی) نیز به قلمرو مغول پیوستند.
دوران سلطه بریتانیا بر هند و تغییر در تاریخ هند
اگرچه اروپاییها از اوایل قرن هفدهم به عنوان تاجر وارد جنوب آسیا شده بودند، اما تسلط بریتانیا تا اواسط قرن هجدهم شکل نگرفت. با کاهش قدرت مغولان، بریتانیا در منطقه نفوذ بیشتری یافت. پس از نبرد پلاسی در سال ۱۷۵۷، استان بنگال به بریتانیا واگذار شد. تا سال ۱۸۵۷، همزمان با نخستین جنگ استقلال هند (که بریتانیاییها آن را “شورش” نامیدند)، بریتانیا در آستانه تسلط کامل بر هند قرار داشت. با این حال، حدود دو پنجم از منطقه به صورت نیمهمستقل اداره میشد اما همچنان تحت نفوذ بریتانیا بودند.
تقسیم هند: پیدایش هند و پاکستان و تأثیرات آن
در سال ۱۹۴۷، هند و پاکستان (شرقی و غربی) به عنوان کشورهای مستقل از امپراتوری بریتانیا جدا شدند. نپال هیچگاه بخشی از این امپراتوری نبود. تقسیم شبهقاره با خشونتهای شدید همراه بود. در سال ۱۹۷۱، پاکستان شرقی از پاکستان جدا شد و کشور بنگلادش شکل گرفت. با وجود تنشهای سیاسی، این کشورها از نظر فرهنگی و تاریخی پیوندهای عمیقی دارند. جوامع دیاسپورای (جوامع دور از وطن) جنوب آسیا در اروپا، آمریکا، آفریقا و دیگر نقاط آسیا، بخش مهمی از این تاریخ مشترک را نمایندگی میکنند.
منابع
- گردآوری شده در تحریریه «تاریخ زون»









