زندگی و دستاوردهای آبراهام لینکلن: از کودکی تا ریاست‌جمهوری

آبراهام لینکلن
فهرست مطالب

چکیده‌ی تاریخ زون

آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ آمریکا شناخته می‌شود. او در دوران جنگ داخلی با رهبری حکیمانه خود کشور را متحد نگه داشت و در پی آزادی بردگان بود. لینکلن در سال ۱۸۶۳ فرمان آزادی بردگان را صادر کرد و در ۱۸۶۵ توسط جان ویلکس بوث ترور شد. زندگی او از کودکی در فقر شروع شد و با تکیه بر خودآموزی به یکی از بزرگ‌ترین رهبران تاریخ تبدیل شد. او همچنین به‌عنوان وکیل و سیاستمدار فعال، نقش مهمی در مخالفت با برده‌داری و تحولات سیاسی آمریکا داشت.

آبراهام لینکلن که بود؟

آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده بود که از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ در این مقام خدمت کرد. او به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان تاریخ آمریکا شناخته می‌شود؛ چرا که در دوران سخت جنگ داخلی با رهبری هوشمندانه خود اتحاد کشور را حفظ کرد و برای آزادی بردگان تلاش‌های بزرگی انجام داد.

لینکلن با بیانات شیوا در حمایت از دموکراسی و تأکید بر اهمیت حفظ اتحاد کشور، نماد آرمان‌های حکومت مردم‌سالارانه شد؛ آرمان‌هایی که بسیاری از ملت‌ها در پی دستیابی به آن هستند. در سال ۱۸۶۳، او فرمان آزادی بردگان را صادر کرد و بردگان مناطق جنوبی (ایالات کنفدراسیون) را آزاد ساخت.

داستان زندگی آبراهام لینکلن از آغاز فروتنانه‌اش تا رسیدن به بالاترین مقام سیاسی کشور، روایت‌گر مسیری الهام‌بخش و شگفت‌انگیز است. اما مرگ او نیز به همان اندازه تأثیرگذار بود؛ لینکلن در سال ۱۸۶۵ و در سن ۵۶ سالگی، درست زمانی که کشور آرام‌آرام به سمت اتحاد دوباره پیش می‌رفت، توسط جان ویلکس بوث (John Wilkes Booth) ترور شد.

شخصیت انسانی و مهربان آبراهام لینکلن و تأثیر عمیقی که بر سرنوشت ایالات متحده گذاشت، نام او را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرده است.

اطلاعاتی کوتاه از آبراهام لینکلن

  • نام کامل: آبراهام لینکلن
  • تاریخ تولد: ۱۲ فوریه۱۸۰۹
  • تاریخ فوت: ۱۵ آوریل ۱۸۶۵
  • محل تولد: هاجن‌ویل، کنتاکی
  • همسر: مری تاد لینکلن (ازدواج در ۱۸۴۲)
  • فرزندان: رابرت تاد لینکلن، ادوارد بیکر لینکلن، ویلیام والاس لینکلن و توماس تاد لینکلن
  • قد: ۶ فوت و ۴ اینچ(۱۹۳ سانتی‌متر)
مری تاد لینکلن(همسر آبراهام) همراه ویلیام و تاد
مری تاد لینکلن(همسر آبراهام) همراه ویلیام و تاد

ابتدی زندگی، والدین و تحصیلات آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ در هاجن‌ویل، کنتاکی، به دنیا آمد. پدرش توماس لینکلن و مادرش نانسی هنکس لینکلن بودند. توماس یک پیشگام قوی و مصمم بود که به سطحی متوسط از رفاه رسید و در جامعه محترم بود. این زوج دو فرزند دیگر نیز داشتند: خواهر بزرگ‌تر لینکلن، سارا، و برادر کوچک‌ترش، توماس، که در دوران نوزادی درگذشت. مرگ او تنها تراژدی‌ای نبود که خانواده لینکلن تجربه کرد.

در سال ۱۸۱۷، به دلیل اختلافات مربوط به زمین، خانواده لینکلن مجبور به ترک محل تولد آبراهام لینکلن در کنتاکی و مهاجرت به شهرستان پری، ایندیانا شدند. در ایندیانا، خانواده در زمین‌های عمومی سکونت گزیدند و در پناهگاه‌های ساده‌ای زندگی می‌کردند و با شکار و کشاورزی قطعه‌ای کوچک از زمین، به سختی گذران زندگی می‌کردند. در نهایت، پدر لینکلن توانست زمین را خریداری کند.

در سن ۹ سالگی، مادر آبراهام لینکلن، در ۵ اکتبر ۱۸۱۸، در اثر بیماری درگذشت. این اتفاق ضربه‌ای شدید به پسر جوان وارد کرد و او از پدرش فاصله گرفت و به آرامی از کارهای سختی که بر دوش او بود، دلگیر شد.

در دسامبر ۱۸۱۹، درست بیش از یک سال پس از مرگ مادرش، پدر لینکلن، توماس لینکلن، با سارا بوش جانستون، یک بیوه کنتاکی که سه فرزند داشت، ازدواج کرد. سارا زنی قوی و با‌ محبت بود که ارتباط خوبی با لینکلن برقرار کرد.

اگرچه والدین لینکلن احتمالاً بی‌سواد بودند، اما همسر جدید پدرش، سارا، او را تشویق به مطالعه کرد. این در حالی بود که لینکلن در مسیر بلوغ، تحصیلات رسمی خود را دریافت کرد—تقریباً ۱۸ ماه، به صورت چند روز یا هفته در سال.

در آن دوران، منابع خواندنی در جنگل‌های ایندیانا بسیار کم بود. همسایگان به یاد دارند که لینکلن برای قرض گرفتن کتاب‌ها کیلومترها پیاده می‌رفت. او به احتمال زیاد کتاب مقدس خانواده را می‌خواند و احتمالاً کتاب‌های معروف آن زمان مانند رابینسون کروزو، سیر و سلوک زائر و افسانه‌های ایزوپ را نیز مطالعه می‌کرد.

در مارس ۱۸۳۰، خانواده لینکلن دوباره مهاجرت کردند و این‌بار به شهرستان مک‌کون در ایالت ایلی‌نویز نقل‌مکان کردند. زمانی که پدرش خانواده را به شهرستان کولز منتقل کرد، لینکلن ۲۲ ساله تصمیم گرفت به تنهایی زندگی کند و با کارهای دستی گذران زندگی کند.

علاقه آبراهام لینکلن به کشتی و شروع فعالیت حقوقی

آبراهام لینکلن در دوران جوانی به شهر کوچکی به نام نیو سیلم در ایالت ایلینوی مهاجرت کرد. در اینجا طی چند سال به عنوان فروشنده، پستچی، و سپس مالک فروشگاه عمومی فعالیت داشت. این ارتباط مستقیم با مردم باعث شد تا مهارت‌های اجتماعی خود را تقویت کرده و استعدادش در داستان‌گویی را شکوفا کند؛ مهارتی که به محبوبیت او در میان اهالی منجر شد.

با توجه به جثه‌اش، جای تعجب ندارد که لینکلن در کشتی‌گیری هم تبحر داشت. طی ۱۲ سال فعالیت، تنها یک شکست ثبت‌شده داشت که در سال ۱۸۳۲ برابر هنک تامپسون رقم خورد. یکی از مغازه‌داران نیو سیلم که لینکلن را استخدام کرده بود، مسابقاتی برای او ترتیب می‌داد تا فروشگاهش را تبلیغ کند. آبراهام لینکلن موفق شد کشتی‌گیر محلی معروفی به نام جک آرمسترانگ را شکست دهد و در میان مردم به قهرمانی محلی تبدیل شود. جالب است که تالار افتخارات ملی کشتی آمریکا در سال ۱۹۹۲ به صورت پس از مرگ، به لینکلن جایزه “آمریکایی برجسته” را اهدا کرد.

در سال ۱۸۳۲ و در جریان جنگ شاهین سیاه، هنگامی که درگیری‌هایی میان آمریکا و بومیان آمریکایی شکل گرفت، داوطلبان محلی لینکلن را به عنوان کاپیتان خود انتخاب کردند. او در این جنگ وارد نبردی نشد، به‌جز «چند نبرد خونین با پشه‌ها»، اما توانست روابط سیاسی مهمی را شکل دهد.

در همان سال‌ها که آبراهام لینکلن مسیر سیاست را در پیش می‌گرفت، تصمیم گرفت که وارد حرفه وکالت شود. او به صورت خودآموز و با مطالعه کتاب «شرح قوانین انگلستان» اثر ویلیام بلکستون، حقوق را فرا گرفت. در سال ۱۸۳۷ پس از پذیرش در آزمون وکالت، به اسپرینگفیلد، ایلینوی نقل‌مکان کرد و در مؤسسه حقوقی جان تی. استوارت شروع به کار کرد.

در سال ۱۸۴۴، لینکلن با ویلیام هرندون شریک شد و شرکت حقوقی جدیدی را پایه‌گذاری کردند. با وجود تفاوت در سبک و روش قضایی، این دو رابطه‌ای حرفه‌ای و دوستانه قوی با هم داشتند.

آبراهام لینکلن در سال‌های نخست حرفه وکالت، درآمد مناسبی داشت. اما از آنجایی که شهر اسپرینگفیلد فرصت‌های شغلی محدودی داشت، لینکلن تصمیم گرفت با دنبال کردن دادگاه‌های سیار، به شهرهای مختلف ایالت ایلینوی سفر کند و در آنجا نیز به ارائه خدمات حقوقی بپردازد.

همسر و فرزندان آبراهام لینکلن

در تاریخ ۴ نوامبر ۱۸۴۲، آبراهام لینکلن با مری تاد ازدواج کرد؛ زنی پرشور، تحصیل‌کرده و اهل خانواده‌ای سرشناس از ایالت کنتاکی. اگرچه این ازدواج تا زمان مرگ لینکلن ادامه داشت، اما رابطه‌ی آن‌ها همیشه با ثبات و آرامش همراه نبود.

نامزدی آن‌ها در سال ۱۸۴۰ آغاز شد، اما بسیاری از دوستان و اعضای خانواده، دلیل علاقه مری به لینکلن را درک نمی‌کردند. خود لینکلن نیز گاه دچار تردید می‌شد. در سال ۱۸۴۱، این نامزدی به‌طور ناگهانی لغو شد که احتمالاً به ابتکار خود آبراهام لینکلن بود. با این حال، مدتی بعد در یک مهمانی اجتماعی دوباره با یکدیگر دیدار کردند و سرانجام ازدواج کردند.

این زوج صاحب چهار فرزند پسر شدند: رابرت تاد، ادوارد بیکر، ویلیام والاس و توماس (تَد). تنها رابرت تا بزرگسالی زنده ماند و سایر فرزندان در دوران کودکی از دنیا رفتند.

پیش از ازدواج با مری تاد، آبراهام لینکلن روابط عاشقانه‌ای با افراد دیگری نیز تجربه کرده بود. حدود سال ۱۸۳۷، گفته می‌شود که با آن راتلج آشنا شد و رابطه‌ای احساسی میان آن‌ها شکل گرفت. اما پیش از آنکه فرصتی برای نامزدی فراهم شود، بیماری تب تیفویید(حصبه) در نیو سیلم شیوع یافت و او در ۲۲ سالگی درگذشت.

مرگ او تأثیر عمیقی بر روحیه لینکلن گذاشت و او را دچار افسردگی شدیدی کرد. البته برخی از مورخان در مورد میزان رابطه عاطفی لینکلن با راتلج تردید دارند و احتمال می‌دهند این غم‌ و اندوه بعدها با رنگ و بوی افسانه‌آمیز بازگو شده باشد.

حدود یک سال پس از درگذشت راتلج، لینکلن با مری اوونز وارد رابطه شد. آن‌ها چند ماهی با یکدیگر در ارتباط بودند و حتی بحث ازدواج نیز مطرح شد، اما در نهایت آبراهام لینکلن این رابطه را نیز پایان داد.

همچنین نگاهی بیندازید به:
«چرا رنگ دلار آمریکا سبز است؟»

ورود آبراهام لینکلن به دنیای سیاست

در سال ۱۸۳۴، آبراهام لینکلن فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و به عنوان نماینده حزب ویگ (Whig Party) وارد مجلس قانون‌گذاری ایالت ایلینوی شد. بیش از یک دهه بعد، بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۴۹، لینکلن یک دوره در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا خدمت کرد. ورود او به سیاست ملی اگرچه کوتاه‌مدت بود، اما چندان چشمگیر هم نبود. لینکلن تنها نماینده حزب ویگ از ایالت ایلینوی بود؛ وفادار به حزبش، اما فاقد متحدان سیاسی زیاد در کنگره.

در دوران نمایندگی، آبراهام لینکلن با صراحت با جنگ آمریکا و مکزیک مخالفت کرد و در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۸۴۸ از زکری تیلور حمایت نمود. موضع‌گیری او علیه جنگ، محبوبیتش را در میان مردم زادگاهش کاهش داد و او تصمیم گرفت برای دور دوم نامزد نشود. پس از پایان دوره نمایندگی، به اسپرینگفیلد بازگشت و بار دیگر به حرفه وکالت پرداخت.

در دهه ۱۸۵۰، با گسترش صنعت راه‌آهن به سمت غرب، ایالت ایلینوی به یکی از قطب‌های مهم حمل‌ونقل تبدیل شد. آبراهام لینکلن به‌عنوان وکیل شرکت، در خدمت راه‌آهن مرکزی ایلینوی قرار گرفت و در نقش لابی‌گر نیز فعالیت کرد.

موفقیت لینکلن در چند پرونده قضایی، موجب شد تا شرکت‌های مختلفی مانند بانک‌ها، مؤسسات بیمه و کارخانه‌ها به او مراجعه کنند. او حتی در برخی پرونده‌های جنایی نیز وکالت می‌کرد.

در یکی از این پرونده‌ها، شاهدی مدعی شد که توانسته موکل لینکلن را که به قتل متهم بود، در شب حادثه شناسایی کند؛ آن‌هم به کمک نور زیاد ماه کامل. اما لینکلن با استناد به یک تقویم نجومی ثابت کرد که در شب مورد نظر، ماه به اندازه‌ای نور نداشته که کسی بتواند چیزی را واضح ببیند. در نتیجه، موکلش تبرئه شد.

تصویری از آبراهام لینکلن همراه با ریش معروف خود
تصویری از آبراهام لینکلن همراه با ریش معروف خود

نگاه آبراهام لینکلن به مسئله برده‌داری

در دوران عضویت در مجلس قانون‌گذاری ایالت ایلینوی، آبراهام لینکلن از سیاست‌های حزب ویگ حمایت می‌کرد؛ سیاست‌هایی که شامل توسعه زیرساخت‌های دولتی و تعرفه‌های حمایتی می‌شد. این دیدگاه اقتصادی، نگرش اولیه لینکلن به برده‌داری را شکل داد. او در ابتدا، برده‌داری را بیشتر مانعی برای رشد اقتصادی می‌دانست تا یک مشکل اخلاقی.

اما در سال ۱۸۵۴، تصویب قانون کانزاس-نبراسکا توسط کنگره آمریکا که مصوبه میسوری را لغو می‌کرد و به ایالات و قلمروها اجازه می‌داد خود درباره قانونی بودن برده‌داری تصمیم بگیرند، اعتراضات گسترده‌ای در ایالت‌هایی مانند کانزاس و ایلینوی برانگیخت. این قانون جرقه‌ای شد برای شکل‌گیری حزب جمهوری‌خواه که امروز یکی از دو حزب اصلی آمریکاست.

در همین دوران، شور سیاسی آبراهام لینکلن دوباره شعله‌ور شد و نگرش او نسبت به برده‌داری از دیدگاه اقتصادی به سمت محکومیت اخلاقی تغییر پیدا کرد. او در سال ۱۸۵۶ به حزب جمهوری‌خواه پیوست.

در سال ۱۸۵۷، دیوان عالی آمریکا با صدور رأی جنجالی در پرونده درد اسکات اعلام کرد که سیاه‌پوستان شهروند آمریکا محسوب نمی‌شوند و هیچ حق ذاتی ندارند. اگرچه آبراهام لینکلن اعتقاد نداشت که سیاه‌پوستان از نظر اجتماعی یا سیاسی با سفیدپوستان برابرند، اما به‌وضوح باور داشت که بنیان‌گذاران آمریکا بر این اصل تأکید داشته‌اند که همه انسان‌ها دارای حقوق ذاتی و غیرقابل انکار هستند.

رقابت سناتوری آبراهام لینکلن با استیون داگلاس

در سال ۱۸۵۸، آبراهام لینکلن تصمیم گرفت برای ورود به سنای ایالات متحده، با استیون داگلاس، سناتور وقت، رقابت کند. لینکلن در نطق پذیرش نامزدی خود، داگلاس، دیوان عالی و رئیس‌جمهور وقت جیمز بیوکنن را به دلیل حمایت از برده‌داری به‌شدت مورد انتقاد قرار داد. او در سخنرانی معروفش اعلام کرد:

«خانه‌ای که در آن اختلاف باشد، پایدار نمی‌ماند.»

در جریان این رقابت، لینکلن و داگلاس در هفت مناظره عمومی در شهرهای مختلف ایالت ایلینوی شرکت کردند. این مناظره‌ها که بعدها به «مناظرات لینکلن-داگلاس» معروف شدند، یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ سیاسی آمریکا به شمار می‌آیند.

در این مناظره‌ها، موضوعاتی چون حقوق ایالت‌ها و گسترش سرزمینی به سمت غرب مطرح شد، اما برده‌داری مهم‌ترین محور گفت‌وگوها بود. مطبوعات آن زمان این مناظره‌ها را با شور و حرارت دنبال کردند و اغلب گزارش‌هایشان رنگ و بوی حزبی داشت.

هرچند در نهایت مجلس قانون‌گذاری ایالت، استیون داگلاس را به عنوان سناتور انتخاب کرد، اما این رقابت باعث شد آبراهام لینکلن به عنوان یک چهره سیاسی برجسته در سطح ملی شناخته شود و جایگاه مهم‌تری در سیاست ایالات متحده پیدا کند.

آبراهام لینکلن؛ رئیس‌جمهور ایالات متحده

با افزایش اعتبار سیاسی‌اش، در سال ۱۸۶۰ فعالان سیاسی ایلینوی کمپینی برای حمایت از آبراهام لینکلن جهت ریاست‌جمهوری آغاز کردند. در ۱۸ مه ۱۸۶۰، در همایش ملی حزب جمهوری‌خواه در شهر شیکاگو، لینکلن موفق شد از رقبای مشهورتری همچون ویلیام سورد از نیویورک و سالمون پی. چیس از اوهایو پیشی بگیرد.
دلیل موفقیت لینکلن در کسب نامزدی حزب، تا حد زیادی به مواضع معتدلش درباره برده‌داری، حمایت از توسعه زیرساخت‌های ملی و تعرفه‌های حمایتی بازمی‌گشت.

در انتخابات سراسری نوامبر ۱۸۶۰، لینکلن با رقیب قدیمی و دوست خود استیون داگلاس رقابت کرد. این بار، رقابت چهارجانبه بود که در آن جان سی. برکینریج از دموکرات‌های جنوبی و جان بل از حزب قانون اساسی نیز حضور داشتند.
لینکلن تنها حدود ۴۰ درصد از آرای مردمی را به دست آورد، اما با کسب ۱۸۰ رأی از ۳۰۳ رأی الکترال، به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده انتخاب شد. پس از پیروزی در انتخابات، لینکلن ریش معروف خود را گذاشت.

کابینه لینکلن؛ سیاستی هوشمندانه در روزهای پرآشوب

پس از پیروزی در انتخابات، آبراهام لینکلن کابینه‌ای قدرتمند تشکیل داد که متشکل از بسیاری از رقبای سیاسی سابقش بود؛ از جمله ویلیام سورد، سالمون چیس، ادوارد بیتس و ادوین استنتون.

این ترکیب، که الهام‌گرفته از ضرب‌المثل معروف «دوستانت را نزدیک نگه دار و دشمنانت را نزدیک‌تر» بود، در عمل به یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت دولت لینکلن تبدیل شد.
در واقع، این کابینه منسجم و باتجربه به کمک او آمد تا در سال‌های بحرانی جنگ داخلی، کشور را رهبری کند.

همچنین نگاهی بیندازید به:
«ولادیمیر پوتین؛ نگاهی کوتاه به زندگی رهبر جنجالی روسیه»

آغاز جنگ داخلی آمریکا؛ آزمونی بی‌سابقه برای آبراهام لینکلن

پیش از آن‌که آبراهام لینکلن در مارس ۱۸۶۱ به عنوان رئیس‌جمهور سوگند یاد کند، هفت ایالت جنوبی از اتحادیه جدا شده بودند. تا آوریل همان سال، پایگاه نظامی فورت سامتر در بندر چارلستون ایالت کارولینای جنوبی تحت محاصره قرار گرفت.
در بامداد ۱۲ آوریل ۱۸۶۱، گلوله‌های توپ از سوی نیروهای جنوب به سمت پایگاه شلیک شد و جنگ داخلی ایالات متحده، خونبارترین و پرهزینه‌ترین نبرد تاریخ آمریکا، آغاز گردید.

در مواجهه با این بحران، آبراهام لینکلن دست به اقداماتی زد که تا پیش از آن، هیچ رئیس‌جمهوری در ایالات متحده انجام نداده بود:

  • بدون تصویب کنگره، مبلغ دو میلیون دلار از خزانه برای تأمین تجهیزات جنگی تخصیص داد؛
  • بدون اعلام رسمی جنگ، ۷۵ هزار نیروی داوطلب را به خدمت نظامی فراخواند؛
  • حق دادرسی عادلانه (habeas corpus) را به حالت تعلیق درآورد و این اجازه را داد تا افراد مظنون به همدستی با ایالات مؤتلفه بدون حکم قضایی دستگیر و زندانی شوند.

سرکوب شورش ایالات جنوبی در هر شرایطی دشوار بود، اما پس از دهه‌ها تنش شدید سیاسی و حزبی، جنگ داخلی برای لینکلن بار مضاعفی داشت.
او از هر سو با انتقاد و مقاومت روبه‌رو بود:

  • اختلاف با ژنرال‌های ارتش؛
  • کشمکش با اعضای کابینه و حزب خود؛
  • و نارضایتی گسترده در میان مردم آمریکا.

با وجود این چالش‌ها، آبراهام لینکلن عزم خود را برای حفظ اتحاد کشور جزم کرده بود و با تمام قوا در برابر فروپاشی ایالات متحده ایستادگی کرد.

اعلامیه آزادی بردگان؛ نقطه عطفی در ریاست‌جمهوری آبراهام لینکلن

در اول ژانویه ۱۸۶۳، آبراهام لینکلن رسماً اعلامیه آزادی بردگان (Emancipation Proclamation) را صادر کرد. با این اقدام، هدف جنگ داخلی از حفظ اتحاد کشور به مبارزه با برده‌داری تغییر یافت.

در یک سال و نیم نخست جنگ، ارتش شمال (اتحادیه) با شکست‌های متعدد در میدان نبرد مواجه شده بود و حفظ روحیه‌ی سربازان و حمایت عمومی کار دشواری شده بود. با این حال، پیروزی در نبرد آنتیتام در ۲۲ سپتامبر ۱۸۶۲، هرچند قاطع نبود، به لینکلن انگیزه داد تا جهت جنگ را تغییر دهد. در همان روز، او پیش‌نویس اعلامیه‌ای را منتشر کرد که بر اساس آن، بردگان ایالت‌هایی که علیه اتحادیه شورش کرده بودند، از اول ژانویه ۱۸۶۳ آزاد خواهند بود.

اعلامیه‌ی لینکلن تصریح می‌کرد که تمام افراد برده در ایالت‌های شورشی از این پس آزاد خواهند بود. اما این اقدام بیشتر جنبه نمادین داشت تا اجرایی؛ چرا که:

  • ایالات شمالی کنترل مستقیم بر ایالت‌های جنوبی نداشتند؛
  • این اعلامیه شامل ایالت‌های مرزی مانند تنسی یا برخی مناطق لوئیزیانا نمی‌شد.

در عمل، اعلام آزادی بردگان تنها در مناطقی اجرا شد که ارتش اتحادیه موفق به تصرف آن‌ها شده بود. یکی از آخرین این مناطق، غرب ایالت تگزاس بود که در ۱۹ ژوئن ۱۸۶۵ یعنی بیش از دو سال پس از صدور اعلامیه، آزادی بردگان را تجربه کرد.

از آن زمان، بسیاری از آمریکایی‌های سیاه‌پوست این روز را به عنوان جشن آزادی (Juneteenth) گرامی می‌دارند. در سال ۲۰۲۱، جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا، جونتینث را به عنوان یک تعطیلی رسمی ملی به رسمیت شناخت.

هرچند اعلامیه در ابتدا محدودیت‌هایی داشت، اما نتایج آن فوری و چشمگیر بود:

  • سیاه‌پوستان آمریکا برای اولین‌بار اجازه یافتند در ارتش اتحادیه خدمت کنند؛
  • مشارکت آن‌ها نقش مؤثری در پیروزی نهایی اتحادیه داشت؛
  • این اعلامیه مسیر را برای اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده هموار کرد، که در نهایت به لغو قانونی برده‌داری در آمریکا منجر شد.

سخنرانی گتیزبورگ(Gettysburg)؛ نقطه اوج بلاغت سیاسی آبراهام لینکلن

در ۱۹ نوامبر ۱۸۶۳، تنها چند ماه پس از نبرد خونین گتیزبورگ، آبراهام لینکلن در مراسم افتتاح قبرستان ملی گتیزبورگ در ایالت پنسیلوانیا، یکی از مهم‌ترین و ماندگارترین سخنرانی‌های تاریخ آمریکا را ایراد کرد.

او در برابر ۱۵ هزار نفر، تنها در ۲۷۲ کلمه، سخنرانی‌ای ارائه داد که تا امروز به عنوان نماد بلاغت و عمق انسانی او شناخته می‌شود. لینکلن جنگ داخلی را آزمونی نهایی برای بقای اتحادیه‌ای دانست که در سال ۱۷۷۶ بنیان‌گذاری شده بود. او گفت کسانی که در گتیزبورگ جان دادند، برای حفظ این اتحاد و ارزش‌های آن جنگیدند.

لینکلن با اشاره به اعلامیه استقلال، گفت که این ملت بر پایه این اصل بنا شده که «همه انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند». او مسئولیت آینده را بر دوش زنده‌ها گذاشت تا اطمینان حاصل کنند که «حکومتی از مردم، توسط مردم و برای مردم، از روی زمین محو نخواهد شد

سخنرانی گتیزبورگ نه‌تنها هدف جنگ داخلی آمریکا را دوباره تعریف کرد، بلکه افق سیاسی آبراهام لینکلن را نیز گسترش داد. پیش از آن، تمرکز اصلی جنگ بر حفظ اتحاد شمال و جنوب بود؛ اما لینکلن در این سخنرانی نشان داد که جنگ برای تحقق برابری انسانی و پایان برده‌داری نیز در جریان است.

پایان جنگ داخلی آمریکا و پیروزی دوباره آبراهام لینکلن

پس از صدور اعلامیه آزادی بردگان توسط آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۳، شرایط جنگ به‌تدریج به سود شمال تغییر کرد. البته این پیشرفت‌ها بیش از آنکه حاصل پیروزی‌های درخشان نظامی باشند، نتیجه فرسایش تدریجی قوای جنوبی بود.

در سال ۱۸۶۴، در حالی که ارتش‌های کنفدراسیون همچنان از شکست‌های بزرگ طفره می‌رفتند، لینکلن معتقد بود که تنها یک دوره رئیس‌جمهور خواهد ماند. رقیب انتخاباتی‌اش، جرج بی. مک‌کللن، فرمانده پیشین ارتش پوتمک، وارد رقابت شد. اما نتایج انتخابات نشان داد مردم با قدرت از لینکلن حمایت کردند. او توانست ۵۵ درصد آراء مردمی و ۲۱۲ رأی از ۲۴۳ رأی الکترال را به دست آورد.

در تاریخ ۹ آوریل ۱۸۶۵، ژنرال رابرت ای. لی، فرمانده ارتش ویرجینیای کنفدراسیون، نیروهایش را به ژنرال اولیسس اس. گرانت، فرمانده نیروهای اتحادیه، تسلیم کرد. این واقعه به منزله پایان جنگ داخلی آمریکا بود.

فرایند بازسازی کشور عملاً از سال ۱۸۶۳ در مناطقی که به کنترل کامل اتحادیه درآمده بودند آغاز شده بود. آبراهام لینکلن معتقد بود که اتحاد دوباره باید با حداقل مجازات و به‌صورت سریع انجام شود. اما این دیدگاه با مخالفت جمهوری‌خواهان رادیکال در کنگره روبه‌رو شد؛ گروهی که خواهان توبه کامل و وفاداری آشکار از سوی کنفدراسیون سابق بودند.

پیش از آنکه این اختلاف‌نظر سیاسی فرصت گسترش پیدا کند، لینکلن ترور شد و آمریکا یکی از تاثیرگذارترین رهبران تاریخ خود را از دست داد.

مقبره پرزیدنت آبراهام لینکلن، قبرستان اوک ریج، اسپرینگفیلد، ایلینوی، ایالات متحده آمریکا
مقبره پرزیدنت آبراهام لینکلن، قبرستان اوک ریج، اسپرینگفیلد، ایلینوی، ایالات متحده آمریکا

ترور و مراسم تشییع جنازه آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در تاریخ ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ توسط جان ویلس بوث، بازیگر معروف و حامی کنفدراسیون، در تئاتر فورد واشنگتن ترور شد. پس از این حادثه، لینکلن به مدت نه ساعت در کما قرار گرفت تا اینکه صبح روز بعد درگذشت. وی در زمان مرگ ۵۶ سال داشت. مرگ او توسط میلیون‌ها نفر از شهروندان شمال و جنوب آمریکا عزاداری شد.

پیکر لینکلن ابتدا در کاپیتول ایالات متحده به حالت افراشته قرار گرفت. در تاریخ ۱۹ آوریل ۱۸۶۵، حدود ۶۰۰ مهمان دعوت‌شده در مراسمی در اتاق شرقی کاخ سفید شرکت کردند، هرچند مری تاد لینکلن، همسرش که دچار غم و اندوه شدیدی بود، در این مراسم حضور نداشت.

پس از مراسم، پیکر لینکلن با قطار تشییع جنازه به مقصد نهایی خود در اسپرینگفیلد، ایلینوی منتقل شد. روزنامه‌ها برنامه حرکت قطار را منتشر کردند و در طول مسیر، قطار در ۱۰ شهر مختلف که نقش مهمی در زندگی لینکلن داشتند، توقف می‌کرد. در هر کدام از این شهرها، تابوت از قطار خارج می‌شد و برای مراسم یادبود در معرض دید قرار می‌گرفت. در نهایت، لینکلن در تاریخ ۴ مه ۱۸۶۵ در یک آرامگاه دفن شد.

در همان روزی که لینکلن درگذشت، آندرو جانسون به عنوان هفدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده در هتل کیرک‌وود هاوس در واشنگتن سوگند یاد کرد.

میراث آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن به طور مکرر توسط مورخان و شهروندان عادی به عنوان بزرگ‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا شناخته می‌شود. او به عنوان یک فرمانده قدرتمند و فعال، از تمام قدرت‌های موجود خود برای تضمین پیروزی در جنگ داخلی و پایان دادن به برده‌داری در ایالات متحده استفاده کرد.

برخی از دانشمندان شک دارند که آیا اتحاد ایالات متحده می‌توانست حفظ شود اگر فردی با شخصیت کمتر از لینکلن در کاخ سفید بود. به گفته مورخ مایکل برلینگم، “هیچ رئیس‌جمهوری در تاریخ آمریکا با بحران بزرگ‌تری مواجه نشده و هیچ رئیس‌جمهوری به اندازه لینکلن دستاوردهای عظیم‌تری نداشته است.”

ویژگی‌های ظاهری آبراهام لینکلن

قد آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن قدی بلند و چشمگیر داشت—۶ فوت و ۴ اینچ (حدود ۱۹۳ سانتی‌متر). اندامی لاغر ولی عضلانی و نیرومند داشت. با لهجه‌ای روستایی صحبت می‌کرد و راه رفتنش با گام‌هایی بلند و مشخص بود. او در مهارت کار با تبر مشهور بود و در دوران جوانی از طریق شکافتن چوب برای سوخت و ساخت نرده‌های چوبی، درآمد کسب می‌کرد.

کلاه آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن همراه با کلاه معروف خود
آبراهام لینکلن همراه با کلاه معروف خود

لینکلن که به طور طبیعی بلندتر از بیشتر مردم بود، به خاطر کلاه‌های بلند خود معروف است. اگرچه مشخص نیست که او از چه زمانی این کلاه‌ها را می‌پوشید، مورخان معتقدند که احتمالاً این سبک را به عنوان یک ترفند انتخاب کرده بود.

او شب ترورش در تئاتر فورد، کلاه بلند خود را به سر داشت. پس از مرگ او، وزارت جنگ کلاه را حفظ کرد تا اینکه در سال ۱۸۶۷، با تأسیس مری تاد لینکلن، به دفتر ثبت اختراعات و مؤسسه اسمیتسونین منتقل شد. به دلیل نگرانی از هیاهویی که ممکن بود به وجود آید، اسمیتسونین کلاه را در زیرزمین ذخیره کرد تا آن را به نمایش نگذارد. این کلاه نهایتاً در سال ۱۸۹۳ به نمایش گذاشته شد و اکنون یکی از گران‌بهاترین اقلام این مؤسسه است.

منابع

  • وبسایت Biography.com ، آبراهام لینکلن 🔗
آخرین مطالب منتشر شده