سوسیالیسم چیست؟ مفاهیم، تاریخچه و اصول بنیادین یک نظام سوسیالیستی

سوسیالیسم و نظام سوسیالیستی
فهرست مطالب

چکیده‌ی تاریخ زون

سوسیالیسم یک نظام اقتصادی و سیاسی است که بر مالکیت جمعی ابزار تولید و توزیع عادلانه منابع مادی تأکید دارد. این نظام برخلاف سرمایه‌داری، که بر مالکیت خصوصی و حداکثرسازی سود تأکید دارد، سعی در برقراری عدالت اجتماعی و توزیع برابر کالاها و خدمات دارد. سوسیالیسم با انواع مختلفی مانند سوسیالیسم دموکراتیک و سوسیالیسم بازار در دوره‌های مختلف تاریخ رشد و تغییر کرده است. در این مقاله، ابتدا اصول و ویژگی‌های سوسیالیسم بررسی می‌شود و سپس به تاریخچه، تفاوت‌ها با نظام سرمایه‌داری و رابطه آن با کمونیسم پرداخته می‌شود. همچنین، چالش‌ها و نقدهای مختلف به این ایده و عملکرد آن در دنیای واقعی نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

سوسیالیسم چیست؟

سوسیالیسم یک نظام اقتصادی و سیاسی مردمی است که بر مالکیت جمعی، اشتراکی یا عمومی ابزار تولید استوار است. منظور از ابزار تولید، ماشین‌آلات، ابزارها و کارخانه‌هایی است که برای تولید کالاهایی به‌کار می‌روند که هدفشان رفع مستقیم نیازهای انسانی است.

در نظام سوسیالیستی برخلاف سرمایه‌داری که در آن مالکان کسب‌وکارها کنترل ابزار تولید را در اختیار دارند و به کارگران برای استفاده از این ابزارها دستمزد می‌دهند، مالکیت و کنترل به‌صورت مشترک میان طبقه کارگر تقسیم می‌شود.

نکات کلیدی درباره نظام سوسیالیستی

  • سوسیالیسم یک نظام اقتصادی و سیاسی است که بر مالکیت جمعی ابزار تولید تأکید دارد.
  • در نظام سوسیالیستی، تمام تصمیمات قانونی مربوط به تولید و توزیع توسط دولت اتخاذ می‌شود. همچنین دولت میزان تولید، قیمت‌ها و تأمین نیازهای شهروندان، از غذا گرفته تا مراقبت‌های درمانی را تعیین می‌کند.
  • طرفداران سوسیالیسم بر این باورند که این نظام منجر به توزیع برابرتر کالاها و خدمات و ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر می‌شود.
  • ایده‌آل‌های سوسیالیستی شامل تولید بر اساس نیاز به‌جای سود، توزیع عادلانه ثروت و منابع مادی در میان همه مردم، حذف خرید و فروش رقابتی در بازار و دسترسی رایگان به کالاها و خدمات است.
  • سرمایه‌داری که بر مالکیت خصوصی و حداکثرسازی سود تأکید دارد، در تضاد با سوسیالیسم قرار می‌گیرد، اما بیشتر اقتصادهای سرمایه‌داری امروز، عناصری از نظام سوسیالیستی را نیز در خود جای داده‌اند.

ویژگی‌های اساسی یک نظام سوسیالیستی

در یک نظام سوسیالیستیِ خالص، تمام تصمیمات مربوط به تولید و توزیع توسط مجموعه‌ای جمعی گرفته می‌شود که معمولاً تحت هدایت یک برنامه‌ریز مرکزی یا نهاد دولتی عمل می‌کند. البته تعاونی‌های کارگری نیز یکی از اشکال تولید اجتماعی در این نظام محسوب می‌شوند.

در سیستم‌های مبتنی بر سوسیالیسم، معمولاً برنامه‌های رفاه اجتماعی قدرتمند و نظام‌های حمایتی فراگیر وجود دارد؛ به‌طوری‌که افراد برای تأمین نیازهایی مانند غذا، درمان و آموزش، به دولت تکیه دارند. دولت در این نظام‌ها، میزان تولید و قیمت کالاها و خدمات را تعیین می‌کند.

طرفداران نظام سوسیالیستی بر این باورند که مالکیت اشتراکی منابع و برنامه‌ریزی متمرکز منجر به توزیع عادلانه‌تر کالاها و خدمات می‌شود و جامعه‌ای برابرتر ایجاد می‌کند.

درک بهتر سوسیالیسم

مالکیت مشترک در چارچوب نظام سوسیالیستی می‌تواند به شیوه‌های مختلفی شکل بگیرد؛ از جمله حاکمیت فن‌سالارانه (تکنوکراتیک)، الیگارشی، تمامیت‌خواهانه، دموکراتیک یا حتی داوطلبانه. یکی از نمونه‌های تاریخی برجسته در این زمینه، اتحاد جماهیر شوروی سابق (USSR) است که هرچند توسط کمونیست‌ها اداره می‌شد، اما ساختاری سوسیالیستی داشت.

به دلیل چالش‌های عملی و عملکرد ضعیف برخی از نمونه‌های تاریخی، سوسیالیسم گاهی به‌عنوان یک نظام آرمان‌گرایانه یا «پس از کمبود» شناخته می‌شود. با این حال، طرفداران مدرن این دیدگاه معتقدند که اگر نظام سوسیالیستی به‌درستی اجرا شود، می‌تواند کاملاً موفق باشد.

آن‌ها استدلال می‌کنند که سوسیالیسم مساوات و امنیت ایجاد می‌کند؛ به این معنا که ارزش کارگر نه بر اساس ارزشی که تولید می‌کند، بلکه بر پایه زمانی که کار می‌کند سنجیده می‌شود. در مقابل، در نظام سرمایه‌داری کارگران استثمار می‌شوند تا به نفع طبقه ثروتمند تولید کنند.

آرمان‌های سوسیالیستی

اصول بنیادین نظام سوسیالیستی شامل موارد زیر است:

  • تولید بر اساس نیاز به‌جای کسب سود
  • توزیع عادلانه ثروت و منابع مادی میان همه افراد
  • حذف رقابت خرید و فروش در بازار
  • دسترسی آزاد و رایگان به کالاها و خدمات

یکی از شعارهای قدیمی سوسیالیستی:
«هرکس به اندازه توانش، برای هرکس به اندازه نیازش.»

نکته مهم درباره سوسیالیسم

هرچند سوسیالیسم بر مالکیت جمعی ابزار تولید تأکید دارد، اما این به‌معنای نفی مالکیت شخصی نیست. یعنی در نظام سوسیالیستی، شرکت‌ها و کارخانه‌ها به‌صورت مشترک میان اعضای جامعه اداره می‌شوند، اما مالکیت شخصی وسایل زندگی مانند خانه، لباس یا لوازم فردی همچنان در اختیار افراد باقی می‌ماند.

شوروی یک ساختار سوسیالیستی داشت و توسط کمونیست‌ها اداره می‌شد
شوروی یک ساختار سوسیالیستی داشت و توسط کمونیست‌ها اداره می‌شد

تاریخچه سوسیالیسم

ریشه‌های سوسیالیسم به اولین تمدن‌های بشری بازمی‌گردد؛ زمانی که جوامع قبیله‌ای یا مبتنی بر طایفه، منابع را به‌صورت مشترک استفاده می‌کردند و تولید جمعی برای منفعت عمومی اساس زندگی اقتصادی آن‌ها بود. در این جوامع، اعضا با همکاری یکدیگر تلاش می‌کردند تا غذا و مایحتاج کافی برای همه تولید کنند.

کشاورزی اشتراکی یکی از ویژگی‌های برجسته این جوامع بود که هزاران سال ادامه داشت. با گذر زمان، این نظام در بسیاری از نقاط جهان جای خود را به نظام فئودالی داد؛ نظامی که در آن اشراف زمیندار (لردها) بر دهقانانی (سرف‌ها) حکومت می‌کردند که زمین را بدون داشتن مالکیت آن، کشت می‌کردند.

ریشه‌های عمیق سوسیالیسم

ریشه‌های فکری سوسیالیسم به دوران باستان بازمی‌گردد؛ جایی که در کتاب «جمهوری» اثر افلاطون، جامعه‌ای جمع‌گرا توصیف شده است. قرن‌ها بعد، توماس مور در اثر معروفش «آرمان‌شهر (Utopia)»، با الهام از همین اندیشه‌ها، جزیره‌ای خیالی را به تصویر کشید که در آن مردم به‌صورت اشتراکی زندگی و کار می‌کنند.

کتاب جمهور(جمهوریت) از افلاطون
کتاب جمهور(جمهوریت) از افلاطون

با وقوع انقلاب صنعتی و تغییرات گسترده اقتصادی و اجتماعی در بریتانیا و سایر نقاط جهان، نظام سوسیالیستی به‌عنوان پاسخی مستقیم به شرایط جدید پدید آمد. در حالی که سرمایه‌داران از نیروی کار طبقه کارگر ثروت زیادی اندوختند و فقر در میان کارگران گسترش یافت، سوسیالیسم به‌عنوان جایگزینی برای سرمایه‌داری مطرح شد؛ جایگزینی که هدفش بهبود وضعیت زندگی طبقه کارگر بود.

سوسیالیسم مدرن

سوسیالیسم مدرن به‌عنوان واکنشی به افراط‌گرایی و سوءاستفاده‌های ناشی از فردگرایی لیبرال و سرمایه‌داری شکل گرفت.

در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم، کشورهای اروپای غربی با ظهور نظام‌های سرمایه‌داری اولیه، رشد صنعتی و اقتصادی سریعی را تجربه کردند. در نتیجه، برخی خانواده‌ها به ثروت‌های کلان رسیدند، در حالی که بسیاری دیگر در فقر فرو رفتند. این شرایط، نابرابری درآمدی و دیگر مشکلات اجتماعی را به دنبال داشت و زمینه‌ساز رشد گرایش به نظام سوسیالیستی شد.

از جمله نخستین اندیشمندان تأثیرگذار در حوزه سوسیالیسم می‌توان به رابرت اوئن و آنری دو سن-سیمون اشاره کرد. بعدها، کارل مارکس و سپس ولادیمیر لنین با بسط این ایده‌ها، نقش مهمی در گسترش نظری و عملی نظام سوسیالیستی ایفا کردند. لنین به‌ویژه پس از انقلاب بلشویکی سال ۱۹۱۷ در روسیه، با پیاده‌سازی برنامه‌ریزی مرکزی در سطح ملی، راه را برای اجرای سوسیالیسم هموار کرد.

با شکست برنامه‌ریزی متمرکز در اتحاد جماهیر شوروی و چین مائوییستی در قرن بیستم، بسیاری از سوسیالیست‌های مدرن دیدگاه خود را تعدیل کردند و به‌سوی مدل‌هایی نظیر سوسیالیسم بازار یا سوسیالیسم دموکراتیک رفتند؛ نظام‌هایی با کنترل بالا و سیاست‌های بازتوزیعی گسترده.

نکته
منتقدان نظام سوسیالیستی معتقدند که این ایدئولوژی بر اصول نادرست بنا شده و ماهیت واقعی انسان را نادیده می‌گیرد.

سوسیالیسم در مقابل سرمایه‌داری

نظام‌های اقتصادی سرمایه‌داری (که امروزه اغلب معادل اقتصادهای آزاد یا بازار آزاد تلقی می‌شوند) و نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی از نظر اصول منطقی و ساختارهای مالکیت و تولید تفاوت‌های عمده‌ای دارند.

سوسیالیست‌ها و اقتصاددانان بازار آزاد معمولاً در اصول اقتصادی بنیادین، مانند چارچوب عرضه و تقاضا، توافق دارند، در حالی که در مورد چگونگی تطبیق این اصول و چگونگی تولید کالاها اختلاف‌نظر دارند.

عملیاتی بودن، تفاوت‌های عمده بین سوسیالیسم و سرمایه‌داری بازار آزاد معمولاً در دو موضوع اصلی متمرکز است: حقوق مالکیت و کنترل تولید. در یک اقتصاد سرمایه‌داری، افراد و شرکت‌های خصوصی مالک ابزار تولید هستند و حق بهره‌برداری و کسب سود از آن‌ها را دارند. حقوق مالکیت خصوصی جدی گرفته می‌شود و تقریباً شامل همه چیز می‌شود.

در یک اقتصاد سوسیالیستی خالص، جمعیت به‌صورت مشترک مالک و کنترل‌کننده ابزار تولید است؛ مالکیت شخصی در قالب کالاهای مصرفی مجاز است. خدمات ضروری مانند بهداشت، آموزش و حمل‌ونقل عمومی به‌صورت رایگان توسط دولت اداره و از طریق مالیات تأمین می‌شود.

تفاوت‌ها در کنترل

در نظام سوسیالیستی، مقامات دولتی معروف به برنامه‌ریزان مرکزی ممکن است رفتار تولیدکنندگان، مصرف‌کنندگان، پس‌اندازکنندگان، قرض‌گیرندگان و سرمایه‌گذاران را با تصرف و تنظیم تجارت، جریان سرمایه و سایر منابع کنترل کنند. در یک اقتصاد بازار آزاد، تجارت به‌صورت داوطلبانه یا بدون نظارت انجام می‌شود. با این حال، روش‌های مختلف دیگری برای هماهنگ‌سازی تولید به‌صورت جمعی وجود دارد که نیاز به چنین کنترل‌های غالب و از دست دادن خودمختاری فردی ندارد.

فرد در مقابل برنامه‌ریز مرکزی

اقتصادهای بازار به اقدامات جداگانه افراد خودمختار برای تعیین تولید، توزیع و مصرف متکی هستند. تصمیمات مربوط به چه، کی و چگونه تولید کردن به‌طور خصوصی اتخاذ شده و از طریق یک سیستم قیمت‌گذاری که به‌طور خودبه‌خود توسعه می‌یابد هماهنگ می‌شود. قیمت‌ها طبق قوانین عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.

طرفداران این نظریه می‌گویند که قیمت‌های بازار آزاد منابع را به سمت کاراترین اهداف هدایت می‌کنند. سودها تشویق می‌شوند و محرک تولید آینده هستند.

اقتصادهای سوسیالیستی به دولت یا تعاونی‌های کارگری برای هدایت تولید و توزیع متکی هستند. مصرف تنظیم می‌شود، اما هنوز بخشی از آن به افراد واگذار می‌شود. دولت نحوه استفاده از منابع اصلی را تعیین کرده و از طریق مالیات ثروت را برای اهداف بازتوزیعی جمع‌آوری می‌کند.

اندیشمندان اقتصادی سوسیالیست بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی خصوصی را غیرعقلانی می‌دانند، مانند آربیتراژ یا اهرم، زیرا این فعالیت‌ها مصرف یا استفاده فوری ایجاد نمی‌کنند. با این حال، مارکس معتقد بود که سرمایه‌داری پر از تناقضات، تضادهای طبقاتی و رقابت‌های خودتخریبی است. از این رو، او سوسیالیسم را مرحله منطقی بعدی اقتصاد سیاسی بشری می‌دانست.

سوسیالیسم در مقابل کمونیسم

شباهت‌ها

کمونیسم و سوسیالیسم دو اصطلاح گسترده هستند که به دو مکتب فکری چپ‌گرای اقتصادی اشاره دارند. هر دو مخالف سرمایه‌داری هستند، اما سوسیالیسم چند دهه پیش از انتشار مانیفست کمونیستی در سال ۱۸۴۸ توسط کارل مارکس و فریدریش انگلس شکل گرفته است.

کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی
کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی

این دو فلسفه اقتصادی بر مالکیت عمومی، به‌ویژه در رابطه با ابزار تولید و توزیع و تبادل کالاها در جامعه تأکید دارند.

هر دو مکتب فکری با اقتصاد آزاد بازار مخالفند، چرا که آن را استثمار کارگران و ایجاد فاصله بیشتر بین ثروتمندان و فقیران می‌دانند.

تفاوت‌ها

با این حال، تفاوت‌هایی میان سوسیالیسم و کمونیسم وجود دارد. در واقع، می‌توان کمونیسم را به‌عنوان نسخه‌ای دقیق و همه‌جانبه از سوسیالیسم در نظر گرفت.

در کمونیسم، تمام اموال به‌صورت مشترک متعلق به جامعه است و مالکیت خصوصی وجود ندارد. در حالی که در سوسیالیسم، افراد هنوز می‌توانند مالکیت خصوصی داشته باشند.

مارکس پیش‌بینی کرده بود که یک شورش خشونت‌آمیز کارگران علیه طبقات میانه و بالا به ایجاد دولت کمونیستی منجر خواهد شد، در حالی که سوسیالیست‌ها تمایل دارند تغییرات و اصلاحات را بدون سرنگونی ساختار اجتماعی و سیاسی موجود دنبال کنند.

طبق نظریه کمونیستی، کارگران باید آنچه که نیاز دارند دریافت کنند، در حالی که در نظریه سوسیالیستی، آن‌ها باید بر اساس سطح مشارکت خود در اقتصاد جبران شوند.

مناقشه بین سوسیالیست‌ها و سرمایه‌داران

ادعاهای سوسیالیست‌ها

بین سوسیالیست‌ها و سرمایه‌داران مسائل زیادی برای بحث و جدل وجود دارد. سوسیالیست‌ها سرمایه‌داری و بازار آزاد را ناعادلانه و احتمالاً غیرقابل‌پایدار می‌دانند. اکثر سوسیالیست‌ها بر این باورند که سرمایه‌داری بازار قادر به تأمین نیازهای ضروری طبقات پایین جامعه نیست. آن‌ها ادعا می‌کنند که صاحبان ثروت، دستمزدها را سرکوب می‌کنند و سعی دارند سود را برای خود نگه دارند.

ادعاهای سرمایه‌داران

حامیان سرمایه‌داری بازار مخالف این نظر هستند و معتقدند که اقتصادهای سوسیالیستی نمی‌توانند منابع محدود را به‌طور کارآمد تخصیص دهند بدون اینکه از قیمت‌های واقعی بازار استفاده کنند. آن‌ها ادعا می‌کنند که این کار منجر به کمبودها، مازادها و فساد سیاسی خواهد شد که در نتیجه باعث افزایش فقر می‌شود، نه کاهش آن. به طور کلی، آن‌ها می‌گویند که سوسیالیسم عملی و کارآمد نیست و به‌ویژه با دو چالش عمده مواجه است.

اولین چالش برای سوسیالیسم، که معمولاً به نام مسئله انگیزشی شناخته می‌شود، این است که هیچ‌کس نمی‌خواهد کارگر نظافت شهری یا شیشه‌شویی آسمان‌خراش‌ها باشد. به عبارت دیگر، برنامه‌ریزان سوسیالیستی نمی‌توانند نیروی کار را برای پذیرش مشاغل خطرناک یا ناراحت‌کننده تشویق کنند بدون آنکه برابری نتایج را نقض کنند.

چالش جدی‌تر، مسئله محاسباتی است که از مقاله ۱۹۲۰ لودویگ فون میزس تحت عنوان «محاسبات اقتصادی در جمهوری سوسیالیستی» نشأت گرفته است.

میزس نوشت که سوسیالیست‌ها بدون وجود مکانیزم قیمت‌گذاری قادر به انجام هیچ‌گونه محاسبات اقتصادی واقعی نیستند. بدون هزینه‌های دقیق عوامل تولید، هیچ‌گونه حسابرسی واقعی نمی‌تواند صورت گیرد. بدون بازارهای آتی، سرمایه هرگز نمی‌تواند به‌طور کارآمد در طول زمان سازمان‌دهی مجدد شود.

آیا یک کشور می‌تواند هم سوسیالیستی و هم سرمایه‌داری باشد؟

در حالی که سوسیالیسم و سرمایه‌داری به‌نظر مخالف یکدیگر می‌آیند، بیشتر اقتصادهای سرمایه‌داری امروزی جنبه‌هایی از سوسیالیسم را نیز دارند. اجزای یک اقتصاد بازار و یک اقتصاد سوسیالیستی می‌توانند در قالب یک اقتصاد ترکیبی به هم پیوسته شوند.

در واقع، بیشتر کشورهای مدرن با یک سیستم اقتصادی ترکیبی عمل می‌کنند؛ جایی که دولت و افراد خصوصی هر دو بر تولید و توزیع تأثیر می‌گذارند.

اقتصاددان و نظریه‌پرداز اجتماعی هانس-هرمان هاپپه نوشته است که تنها دو الگو در امور اقتصادی وجود دارد—سوسیالیسم و سرمایه‌داری—و هر سیستم واقعی ترکیبی از این الگوها است.

اما به دلیل تفاوت‌های اساسی این الگوها، چالشی ذاتی در فلسفه اقتصاد ترکیبی وجود دارد که به‌صورت یک عمل تعادلی بی‌پایان بین اطاعت پیش‌بینی‌شده از دولت و نتایج غیرقابل‌پیش‌بینی رفتار فردی تبدیل می‌شود.

چطور اقتصادهای ترکیبی شکل می‌گیرند؟

اقتصادهای ترکیبی هنوز نسبتا جوان هستند و نظریه‌ها در مورد آن‌ها به‌تازگی کدگذاری شده‌اند. در کتاب «ثروت ملل»، رساله اقتصادی پیشگامانه آدام اسمیت بیان کرده است که بازارها به‌طور خودجوش عمل می‌کنند و دولت نمی‌تواند آن‌ها یا اقتصاد را هدایت کند. اقتصاددانان بعدی، از جمله ژان-باتیست سی، اف. ای. هایک، میلتون فریدمن و جوزف شومپیتر، این ایده را گسترش دادند.

با این حال، در سال 1985، نظریه‌پردازان اقتصاد سیاسی ولفگانگ اشتریک و فیلیپ سی. شمیتتر اصطلاح «حاکمیت اقتصادی» را معرفی کردند تا بازارهایی را توصیف کنند که خودجوش نبوده بلکه باید توسط نهادها ایجاد و حفظ شوند. برای دستیابی به اهداف خود، دولت باید بازاری ایجاد کند که از قوانین خود پیروی کند.

چارچوب‌های اقتصادهای ترکیبی

تاریخچه اقتصادهای ترکیبی دو مسیر مختلف را دنبال کرده است:

مسیر اول فرض می‌کند که افراد خصوصی حق دارند مالکیت داشته باشند، تولید کنند و تجارت کنند. مداخله دولت به‌طور تدریجی توسعه یافته است، معمولاً به نام حفاظت از مصرف‌کنندگان، حمایت از صنایع مهم برای منافع عمومی (در زمینه‌هایی مانند انرژی یا ارتباطات)، ارائه رفاه یا دیگر جنبه‌های شبکه ایمنی اجتماعی. بیشتر دموکراسی‌های غربی، مانند ایالات متحده، این مدل را دنبال می‌کنند.

مسیر دوم مربوط به دولت‌هایی است که از رژیم‌های کاملاً جمع‌گرا یا توتالیتر به‌وجود آمده‌اند. منافع فردی در اینجا به‌طور عمده به‌عنوان دومین اولویت در نظر گرفته می‌شود و منافع دولت در اولویت قرار دارد، اما برخی از عناصر سرمایه‌داری برای ترویج رشد اقتصادی پذیرفته شده‌اند. چین و روسیه نمونه‌هایی از این مدل هستند.

کشورهای سوسیالیستی

چین

امروزه تعداد کمی از کشورها به سوسیالیسم محض نزدیک هستند. شاید چین برجسته‌ترین مثال باشد که دولت کمونیستی آن بسیاری از صنایع کلیدی کشور را ملی کرده است.
شرکت‌های دولتی بخش اصلی اقتصاد چین را تشکیل می‌دهند، هرچند چندین گام به سمت سرمایه‌داری و آزادسازی اقتصادی برداشته شده که باعث شده مناطق اقتصادی خاص (مانند شانگهای) ایجاد شوند که در آن‌ها شرکت‌های خصوصی می‌توانند با یکدیگر همکاری کرده و سود کسب کنند.

کوبا

کوبا بعد از انقلاب کمونیستی در سال 1959 و نصب فیدل کاسترو به عنوان رهبر، به یک اقتصاد سوسیالیستی مارکسیستی-لنینیستی نزدیک‌تر بود. اما بعد از مرگ کاسترو، کوبا نیز برخی اصلاحات را تجربه کرد.
در سال 2019، مردم کوبا به یک قانون اساسی جدید رای دادند که حقوق مالکیت خصوصی و دسترسی بیشتر به بازارهای آزاد را به رسمیت شناخت، در حالی که سیستم سیاسی سوسیالیستی حفظ شد.

کره شمالی

آخرین اقتصاد سوسیالیستی مارکسیستی-لنینیستی که هیچ‌گونه اصلاحاتی نداشته است، اقتصاد کره شمالی است. این کشور تحت حکمرانی یک دیکتاتوری کمونیستی و یک اقتصاد دستوری با برنامه‌ریزی مرکزی دقیق قرار دارد.

لائوس

لائوس، دیگر کشور آسیایی است که به عنوان یک کشور سوسیالیستی شناخته می‌شود، اما نسبت به کره شمالی بازتر است.

منابع

  • دانشنامه اینوِستوپدیا، سوسیالیسم 🔗
آخرین مطالب منتشر شده