قبل از جدایی دو کره و دوران کره متحد
برای قرنها پیش از جدایی دو کره، این شبهجزیره به عنوان یک کشور واحد و یکپارچه شناخته میشد که توسط سلسلههای پادشاهی مختلف اداره میگردید. پس از جنگ روسیه و ژاپن در سال ۱۹۰۵، ژاپن کره را اشغال کرد و پنج سال بعد، بهطور رسمی آن را به خاک خود ضمیمه نمود. مردم کره به مدت ۳۵ سال تحت استعمار خشن ژاپن زندگی کردند، تا اینکه در پایان جنگ جهانی دوم، روند جدایی دو کره آغاز شد.
مایکل رابینسون، استاد بازنشسته مطالعات شرق آسیا و تاریخ در دانشگاه ایندیانا، که آثار زیادی درباره تاریخ معاصر کره نوشته، میگوید:
«رویداد محرک اصلی، تصمیمی بود که در واقع بدون حضور کرهایها گرفته شد؛ تصمیمی میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده برای تقسیم کره به دو منطقه اشغالی.»
چرا کره به دو بخش تقسیم شد؟

در اوت ۱۹۴۵، دو متحدی که صرفاً «در ظاهر» همپیمان بودند (به گفته رابینسون)، کنترل شبهجزیره کره را بین خود تقسیم کردند. طی سه سال بعد (۱۹۴۵ تا ۱۹۴۸)، ارتش شوروی و نیروهای نیابتیاش در شمال مدار ۳۸ درجه شمالی، یا همان مرز ۳۸ درجه، یک رژیم کمونیستی تأسیس کردند. در جنوب این خط، دولت نظامی با حمایت مستقیم ایالات متحده شکل گرفت.
در حالی که سیاستهای شوروی در میان کارگران و کشاورزان شمال محبوب بود، بسیاری از کرهایهای طبقه متوسط به جنوب مرز ۳۸ درجه گریختند؛ جایی که امروزه بیشتر جمعیت کره جنوبی در آن ساکن است. همزمان، رژیم تحت حمایت آمریکا در جنوب بهوضوح حامی نیروهای ضد کمونیست و راستگرا بود.
رابینسون توضیح میدهد:
«هدف نهایی این بود که اتحاد شوروی و آمریکا کره را ترک کنند و مردم کره سرنوشت خود را تعیین کنند. اما مشکل این بود که جنگ سرد آغاز شد… و هر تلاشی برای ایجاد راهحلی میانه یا اتحاد دوباره شبهجزیره، با مقاومت دو ابرقدرت روبهرو شد که نمیخواستند به دیگری امتیاز بدهند.»
در سال ۱۹۴۸، ایالات متحده خواستار برگزاری انتخابات تحت نظارت سازمان ملل برای تعیین آینده شبهجزیره شد. اما با امتناع کره شمالی از شرکت در رأیگیری، کره جنوبی دولتی مستقل در سئول تشکیل داد که به رهبری سینگمان ری، یک سیاستمدار ضد کمونیست سرسخت، اداره میشد.
در پاسخ، کره شمالی نیز با نصب کیم ایل سونگ، چریک سابق کمونیست، به عنوان اولین نخستوزیر جمهوری دموکراتیک خلق کره (DPRK) در پیونگیانگ، ساختار حکومتی خود را شکل داد.
جنگ کره و نقش آن

جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) که منجر به کشته شدن حداقل ۲.۵ میلیون نفر شد، کمترین تأثیر را در حل سوال درباره این که کدام رژیم نماینده «کره واقعی» است، داشت. با این حال، این جنگ بهطور قطعی ایالات متحده را به عنوان دشمن دائم کره شمالی معرفی کرد، زیرا ارتش آمریکا روستاها، شهرها و مناطق مختلف نیمه شمالی شبهجزیره را بمباران کرد.
رابینسون میگوید:
«آنها کشور را زمینگیر کردند. هر شهری را نابود کردند.»
آتشبس که در سال ۱۹۵۳ پایان جنگ را اعلام کرد، شبهجزیره را بهطور مشابه با قبل تقسیم کرد و منطقه غیرنظامی (DMZ) ادامه پیدا کرد. برخلاف جدایی دیگر دوران جنگ سرد میان آلمان شرقی و آلمان غربی، از سال ۱۹۵۳ تا به امروز، حرکت بسیار کمی از میان منطقه غیرنظامی بین کره شمالی و کره جنوبی صورت گرفته است. رابینسون مرز را «کاملاً مهر و مومشده» توصیف میکند که این موضوع کمک میکند تا مسیرهای کاملاً متفاوتی که دو کشور طی کردهاند، توضیح داده شود.
با پیوندهای قوی به غرب (و حضور مستمر نظامی ایالات متحده)، کره جنوبی اقتصاد پویایی را توسعه داده و در دهههای اخیر گامهایی برای تبدیل به یک کشور کاملاً دموکراتیک برداشته است.در عین حال، کره شمالی همچنان بهعنوان یک پادشاهی مخفی (خصوصاً بعد از فروپاشی بلوک شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰) باقی ماند و از نظر اقتصادی عقبافتاده و تحت دولت پلیسی اداره میشود که توسط یک خانواده برای سه نسل حکمروایی دارد.
تلاشهای مداوم کره شمالی برای توسعه برنامه هستهای خود، تنشها با کره جنوبی و متحدان آن، بهویژه ایالات متحده، را بهشدت افزایش داده است.
منابع
- وبسایت History.com ، چرا کره شمالی و جنوبی جدا شدند؟ 🔗














