استقلال فنلاند چگونه شکل گرفت؟ راه دشوار فنلاند برای رهایی از روسیه و سوئد

استقلال فنلاند از روسیه
فهرست مطالب

چکیده‌ی تاریخ زون

فنلاند در ۶ دسامبر ۱۹۱۷ استقلال خود را اعلام کرد، اما این رویداد نتیجه بیش از یک قرن کشمکش سیاسی، فرهنگی و نظامی میان فنلاند، روسیه و سوئد بود. از شکل‌گیری هویت ملی و مقاومت در برابر روسی‌سازی تا انقلاب روسیه و تلاش دیپلماتیک برای به‌رسمیت‌شناسی بین‌المللی، همه این عوامل مسیر استقلال را هموار کردند. در ادامه این مقاله به مهم‌ترین دلایل وقوع این اتفاق می‌پردازیم.

اعلامیه امپراتریس الیزابت (۱۷۴۲)

ایده تشکیل یک فنلاند مستقل نخستین‌بار در سده هجدهم مطرح شد؛ زمانی که این سرزمین هنوز بخشی از سوئد بود. در ۱۸ مارس ۱۷۴۲ و هم‌زمان با جنگ روسیه و سوئد (۱۷۴۱۱۷۴۳)، امپراتریس الیزابت از روسیه اعلامیه‌ای خطاب به مردم فنلاند صادر کرد. در این اعلامیه وعده داده شده بود که روسیه فنلاند را به‌عنوان یک «کشور آزاد و مستقل، زیر سلطه هیچ قدرتی» به رسمیت خواهد شناخت؛ به شرط آن‌که مردم فنلاند مقاومت علیه نیروهای روسی را متوقف کنند.
این اعلامیه را می‌توان نوعی تبلیغات جنگی دانست، اما در پایتخت امپراتوری روسیه، سن‌پترزبورگ، واقعاً درباره ایجاد یک کشور حائل فنلاندی یا حتی الحاق کامل فنلاند به امپراتوری روسیه بحث‌های جدی مطرح شده بود.

پس از تسلیم نیروهای سوئد در اوت ۱۷۴۲ و قرار گرفتن فنلاند تحت اشغال روسیه، هیئتی فنلاندی تلاش کرد از امپراتریس درخواست کند که دوک چارلز پتر اولریش از هولشتاین-گوتورپ (که بعدها همان تزار پتر سوم شد) را به‌عنوان دوک‌نشین فنلاند منصوب کند تا از اشغال کامل جلوگیری شود. اما این هیئت اجازه سفر به سن‌پترزبورگ پیدا نکرد و طبق معاهده آبو (تورکو)، بیشتر مناطق فنلاند به سوئد بازگردانده شد.
با این حال، ایده تشکیل یک دولت حائل فنلاندی همچنان در ذهن روس‌ها باقی ماند و در سال ۱۷۶۹ دوباره مطرح شد

پرترۀ «امپراتریس الیزابت پترونا»
پرترۀ «امپراتریس الیزابت پترونا»

توطئه آنیالا (۱۷۸۸)

توطئه آنیالا جنبشی در سال‌های ۱۷۸۸ تا ۱۷۹۰ بود که با هدف پایان دادن به جنگ روسیه‌ی گوستاو سوم شکل گرفت و مفهوم استقلال فنلاند در آن تا حدودی مطرح شد. برخی از افراد دخیل در این حرکت با محفل مخفی «والهالا-اوردن» ارتباط داشتند. در آن زمان خاطره دو دوره اشغال و غارت روس‌ها—«خشم بزرگ» (Isoviha) در ۱۷۱۳–۱۷۲۱ و «خشم کوچک» (Pikkuviha) در ۱۷۴۱–۱۷۴۳—هنوز در ذهن فنلاندی‌ها زنده بود و آن‌ها جنگ‌های پارتیزانی علیه روس‌ها انجام می‌دادند.

گئورگ مگنوس اشپرنگ‌پورتن که نقشی مستقیم در توطئه نداشت، پیش‌تر در سال ۱۷۸۶ پیش‌نویس نوعی قانون اساسی برای فنلاند نوشته بود. او بعدها در تشکیل دوک‌نشین بزرگ خودمختار فنلاند در امپراتوری روسیه نقش مهمی یافت و پس از جدایی فنلاند از سوئد در سال ۱۸۰۹، نخستین فرماندار کل فنلاند شد.

ظهور هویت ملی فنلاند

بر اساس نظر استاد «مارتی هایکیو»، یک ملت پیش از اعلام استقلال باید هویت ملی و نهادهای حکومتی خود را شکل دهد. پس از سال ۱۸۰۹ و تبدیل شدن فنلاند به یک دوک‌نشین بزرگ خودمختار تحت حاکمیت تزار روسیه، این ساختارها کم‌کم شکل گرفت. مجلس فنلاند از سال ۱۸۶۳ به‌طور منظم تشکیل جلسه داد.

هویت ملی فنلاند هم‌زمان با موج ناسیونالیسم اروپایی رشد کرد. در دهه‌های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰، یوهان لودویگ رونه‌برگ و الیاس لونروت تصویری آرمان‌گرایانه از ملت و طبیعت فنلاند ترسیم کردند. همچنین یوهان ویلهم سِنِلمن یکی از چهره‌های کلیدی رمانتیسم ملی و بحث ملی‌گرایی بود و در جریان «نزاع زبانی فنلاند» تلاش کرد زبان فنلاندی را در میان اقشار تحصیل‌کرده جایگزین سوئدی کند.

در سال ۱۸۶۰، مارکا فنلاند به‌عنوان واحد پول توسط بانک فنلاند معرفی شد و سنلمن آن را به‌جای روبل به نقره متصل کرد. در دوران قحطی ۱۸۶۶–۱۸۶۸ نیز برای رساندن کمک‌های ضروری به مناطق محروم تلاش‌های گسترده‌ای داشت.

الیزابت یارنفلت با برگزاری یک سالن ادبی به نام «مدرسه یارنفلت» به مرکز جنبش فِنّومن تبدیل شد. دوران ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۰ را «دوران طلایی هنر فنلاند» می‌دانند، هم‌زمان با بیداری ملی. آکسل گالن-کاللا شخصیت محوری این دوران بود و چهره‌های مهم دیگری چون آلکسیس کیوی و آلبرت اده‌لفلت نیز نقش مؤثری داشتند.

شعار فِنّومن‌ها چنین بود:

«دیگر سوئدی نیستیم،
روسی هم نمی‌توانیم بشویم،
پس باید فنلاندی باشیم

اولین دوره روسی‌سازی (۱۸۹۹۱۹۰۵)

در سال ۱۸۹۹ با «مانیفست فوریه» نیکلای دوم، نخستین دوره تلاش برای روسی‌سازی فنلاند آغاز شد. نیکولای بُبریکوف، فرماندار کل فنلاند، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای اعمال کرد. در واکنش، عریضه عظیم Pro Finlandia با ۵۲۳ هزار امضا جمع‌آوری شد و هیئتی ۵۰۰ نفره برای تحویل آن به سن‌پترزبورگ اعزام شد. هم‌زمان جنبش مخفی «کاگال» شکل گرفت.

در سال ۱۹۰۱، روسیه با تصویب قانون جدید سربازی، تلاش کرد ارتش فنلاند را به‌طور کامل در ارتش روسیه ادغام کند؛ اما تنها نیمی از فنلاندی‌های واجد شرایط حاضر شدند به خدمت ملحق شوند. در سال ۱۹۰۴، بُبریکوف توسط اوگن شوومان ترور شد؛ او پس از شلیک به بُبریکوف، خودکشی کرد. روزنامه Päivälehti که قبلاً سانسور می‌شد، پس از انتشار یادداشتی درباره این ترور، برای همیشه بسته شد. ژان سیبلیوس نیز قطعه In Memoriam را برای یادبود شوومان ساخت.

تلاش کشتی SS John Grafton برای قاچاق سلاح به مقاومت فنلاندی‌ها در جنگ روسیه-ژاپن (۱۹۰۴–۱۹۰۵) ناکام ماند. اعتصاب عمومی ۱۹۰۵ روند روسی‌سازی را موقتاً متوقف کرد.

در سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۸، لئو مِشلین دولتی تشکیل داد و در مسیری لیبرال، حق رأی عمومی و برابر و ایجاد پارلمان تک‌مجلسی فنلاند در سال ۱۹۰۶ را به ثمر رساند. با این حال، از ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۶ قدرت پارلمان دوباره به‌شدت توسط تزار محدود شد.

طرحی از یک هنرمند ناشناس درباره ترور نیکلای بُبریکوف به دست اوگن شومان
طرحی از یک هنرمند ناشناس درباره ترور نیکلای بُبریکوف به دست اوگن شومان

دومین دوره روسی‌سازی و جنگ جهانی اول

در دوره دوم روسی‌سازی (از ۱۹۰۸) و در پی آغاز جنگ جهانی اول، گروه‌های فعال فنلاندی متحد شدند. تحت مدیریت فرانتس آلبرت سین، جانشین بُبریکوف، تمام قوانین به دوما منتقل و طرح‌هایی برای محدود کردن خودمختاری فنلاند مطرح شد. تزار نیکلای دوم در سال ۱۹۱۴ به‌طور کامل به دنبال پایان دادن به خودمختاری فنلاند بود، اما آغاز جنگ جهانی این روند را متوقف کرد.

در ادامه جنبش یاگر شکل گرفت و ۲۰۰، سپس ۱۹۰۰ داوطلب فنلاندی به آلمان فرستاده شدند تا به‌عنوان کماندو آموزش ببینند. یاگرها بعدها به گردان یاگر ۲۷ پیوستند و علیه روسیه جنگیدند. سیبلیوس مارش یاگر را بر اساس شعر یکی از یاگرها، هایکی نورمیو، ساخت.

سال ۱۹۱۷: انقلاب روسیه و بحث درباره استقلال

انقلاب‌های فوریه و اکتبر ۱۹۱۷ امید استقلال را در فنلاند تقویت کرد. پس از کناره‌گیری نیکلای دوم در ۲ مارس ۱۹۱۷، پیوند قانونی میان فنلاند و روسیه—حداقل از نگاه فنلاندی‌ها—از بین رفت.

پارلمان فنلاند پس از بازنویسی گسترده طرحی که از دولت موقت روسیه آمده بود، قانونی تصویب کرد که به موجب آن تقریباً تمام اختیارات قانون‌گذاری به پارلمان منتقل می‌شد. اما دولت موقت روسیه این اقدام را نپذیرفت و پارلمان را منحل کرد.
پس از انتخابات جدید و سقوط دولت موقت در انقلاب اکتبر، بحث تشکیل شورای نیابت سلطنت سه‌نفره مطرح شد، اما با اعتصاب سراسری سوسیالیست‌ها عملی نشد.

در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷، پارلمان فنلاند اعلام کرد که تمام اختیارات حکومتی را در دست می‌گیرد و زمینه برای اعلام استقلال فراهم شد.

اعلامیه استقلال فنلاند

پِر ایویند سوینهوفوود در ۲۷ نوامبر یک سنا تشکیل داد تا هرچه سریع‌تر استقلال را اجرایی کند. سنا در ۴ دسامبر پیش‌نویس اعلامیه استقلال و پیشنویس قانون اساسی جمهوری را ارائه کرد. پارلمان در ۶ دسامبر ۱۹۱۷ با ۱۰۰ رأی موافق در برابر ۸۸ رأی مخالف اعلامیه را تصویب کرد.

متن اعلامیه بر این پایه تأکید داشت:
مردم فنلاند سرنوشت خود را در دست می‌گیرند و بدون استقلال کامل نمی‌توانند وظایف ملی و بین‌المللی خود را انجام دهند.

به‌رسمیت شناخته شدن بین‌المللی

سوینهوفوود بلافاصله از سوئد، نروژ، دانمارک، آلمان و فرانسه درخواست به‌رسمیت‌شناسی کرد، اما قدرت‌های غربی گفتند ابتدا باید روسیه استقلال فنلاند را به رسمیت بشناسد.
در نهایت، تحت فشار آلمان، سنا با دولت لنین وارد مذاکره شد.

در ۱۸ دسامبر ۱۹۱۷، دولت شوروی استقلال فنلاند را به رسمیت شناخت و در ۴ ژانویه ۱۹۱۸ (تقویم جدید) کشورهای آلمان، سوئد و فرانسه نیز آن را پذیرفتند. سپس کشورهای نروژ و دانمارک در ۱۰ ژانویه و اتریش-مجارستان در ۱۳ ژانویه استقلال فنلاند را به رسمیت شناختند.

سازمان‌دهی کشور جدید

در نخستین سال‌های پس از استقلال فنلاند، مردم با فقر، قحطی و بی‌ثباتی مواجه بودند و این شرایط به قطبی‌شدن جامعه و سپس وقوع جنگ داخلی فنلاند انجامید. بخش زیادی از نهادهای حکومتی در دوران خودمختاری ایجاد شده بود و پس از استقلال نیز تقریباً با همان ساختار ادامه یافت. بانک فنلاند موقعیت خود را حفظ کرد و نهادهای دریایی، اداری و حمل‌ونقل نیز با تغییر نام یا ساختار به کار خود ادامه دادند.

نشست کمیته حقوق اساسی پارلمان فنلاند در سال ۱۹۱۸
نشست کمیته حقوق اساسی پارلمان فنلاند در سال ۱۹۱۸

نمادهای ملی فنلاند

از میان چندین پیشنهاد، پارلمان فنلاند در نهایت پرچمی آبی و سفید را انتخاب کرد؛ پرچمی که برای اولین‌بار در ۲۸ مه ۱۹۱۸ بر فراز ساختمان پارلمان برافراشته شد. نشان ملی فنلاند نیز با تصویر شیری تاج‌دار بر زمینه‌ای قرمز، قدمتی طولانی دارد و ریشه آن به دوران حکومت سوئد بازمی‌گردد.

انتخاب سرود ملی فنلاند مدتی باعث شکاف میان طبقات اجتماعی شده بود. محافظه‌کاران به سرود «Maamme» اثر رونبرگ و پاسیوس گرایش داشتند، در حالی‌که طبقه کارگر سرودهای «مارسییز» و «اینترناسیونال» را می‌خواند. پس از پیروزی سفیدها در جنگ داخلی فنلاند، سرود «Maamme» به‌عنوان سرود ملی انتخاب شد.

روز ۶ دسامبر به‌عنوان روز استقلال فنلاند تعیین و به یک تعطیلی ملی رسمی تبدیل شد. همچنین لایحه تبدیل فنلاند به جمهوری در سال ۱۹۱۹ توسط مجلس تصویب شد.

منابع

  • متن برگردان شده از ویکی‌پدیای انگلیسی (متن خلاصه‌شده)، استقلال فنلاند 🔗
آخرین مطالب منتشر شده
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها